امروز یکشنبه , 13 آبان 1403
پاسخگویی شبانه روز (حتی ایام تعطیل)
دانلود تحقیق درمورد نقدي بر آخرين مجموعه فروغ فرخزاد
با دانلود تحقیق در مورد نقدي بر آخرين مجموعه فروغ فرخزاد در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق نقدي بر آخرين مجموعه فروغ فرخزاد را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق نقدي بر آخرين مجموعه فروغ فرخزاد ادامه مطالب را بخوانید.
نام فایل:تحقیق در مورد نقدي بر آخرين مجموعه فروغ فرخزاد
فرمت فایل:word و قابل ویرایش
تعداد صفحات فایل:39 صفحه
قسمتی از فایل:
در بهمن ماه 1385، به مناسبت سالگرد درگذشت فروغ فرخزاد، مقالي مختصر ارائه كردم. اگرچند، هدف از نگارش آن صرفا ارائه يك شماي كلي از فروغ در مراسمي قهوه خانه اي بود. هم راستا بودن مجال با مقال استاد بزرگ خود، از سويي، و طرح فروغ بزرگ به اختصار از ديگر سوي، «از آن سوي دريچه» را خرد تر از آن چه بود كرد. مقال فروغ، در بهمن ماه، اگر چه با زحمتي جان فرساي نگاشته شده بود، امروز ميراثي جز تاسف و شرم در بر نداشته است.
باري چندي بود در پي جبران نقص هاي آن سوي دريچه، بر آن بودم كه فروغ را اين بار بي اختصار نقد كنم. اين تمايل، امروز، با وجود نياز آشنايي مهربان، به شناخت نقد فروغ، پر رنگ تر شده است. و به همين رو اميدوارم «از آن سوي دريچه» كه اين بار بي اختصار طرح مي شود، شرم بهمن را كم رنگ، و رنگ فروغ را، ژرف تر كند.
آن چه در پي مي آيد، نگارش دوم «از آن سوي دريچه» است. با اين تفاوت كه اين بار نه تمامي اشعار فروغ كه صرفا آخرين مجموعه وي، « ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد » نقد خواهد شد. از اين روي كه، نقد تمامي اشعار را كاري بس بزرگ تر از خلاصه كردن در ظرف مقال ديده ام.
«از آن سوي دريچه»
نقدي بر آخرين مجموعه فروغ فرخزاد
نگاشته شده توسط پژمان قربان زاده
به فروردين ماه 1386
استفاده از مقال، به هر روي، تنها با اجازه نويسنده مجاز مي باشد.
مقدمه
فروغ فرخزاد را نمي توان جداي از جريان شعري معاصر تصوير كرد. كه فروغ، زاده شده در يكي از همين جريان هاي شعريست. آن چه تا كنون به عنوان نقد، از فروغ فرخ زاد، طرح گشته است، اغلب بر فروغ و زندگي وي بنا شده است. حال آن كه رسالت نقد، بررسي ظرفيت شعري پرشده توسط فرد، با هدف شناخت گام شعري وي مي باشد؛ و نه شناخت فرد. كه فروغ فرخزاد، پيش از آن كه 678 صادره از بخش 5 باشد، براي ما، دنبال كننده يكي از ظرفيت هاي شعري ادبيات مدرن است. در اين مجال، فروغ را صرفا در آستانه شعرش رسم خواهم كرد و مرا با 678 كار نيست. اما پيش از آن كه به فروغِ شعر مدرن بپردازم، ابتدا، ضروري مي دانم به بستر آبستن او اشاره كنم. كه به جايگاه شعر مدرن و گام هاي طي شده در آن، كمتر اشاره شده است.
پيش گفتار: جايگاه شعر مدرن در ادبيات فارسي
م. ه. آبرامز1 عقيده دارد علي رغم تنوع نظريه ها درباره ادبيات، مي توان چهار نظريه را كه در تاريخ نقد جامعيت داشته اند، معلوم كرد. اين نظريه ها با توجه و تاكيد بيشتر بر يكي از چهار عنصر اصلي در پديده شعر شكل گرفته است و سه عنصر ديگر را در پرتو آن يكي مورد مطالعه قرار داده اند. در ارتباط با هر اثر هنري مي توان اين چهار عنصر را ملاحظه كرد:
1. هنرمند كه اثر را مي آفريند.
2. اثر، كه آفريده هنرمند است.
3. جهاني كه در اثر آشكار مي شود.
4. مخاطب كه اثر او را تحت تاثير قرار مي دهد.2
اما بر شمردن يكي از اين چهار عنصر به عنوان محور اصلي شعر امكان پذير نيست. كه دامنه گسترده شعر در ادبيات و تاريخ، اجازه به دست دادن يك تعريف يكسان را از شعر، بر اساس يكي از چهار عناصر، و پوشش همه جنبه هاي شعري نمي دهد. اما در نظر من، هر كجا كه ادبيات و شعر، با جهش همراه بوده است، تغيير مركز توجه هنرمند از يك عنصر به ديگري را مي توان به چشم ملاحظه كرد.
تاكيد بر جهاني كه اثر آشكار مي كند، نظريه تقليد3 را به وجود آورده است كه با افلاطون و ارسطو آغاز شد. اين نظري را مي توان نافذترين و كهن ترين نظريه در ادبيات تلقي كرد. تاكيد بر مخاطب كه اثر او را تحت تاثير قرار مي دهد، نظريه پراگماتيك4 را در ادبيات به وجود آورد. اين نظريه كه بر جنبه تعليمي شعر تكيه مي كند، در قرن شانزدهم ميلادي، با درخشش ناقد انگليسي، سر فيليپ سيدني5، به نقطه اوج خود رسيد. آبرامز، عقيده دارد كه اين نظريه از آن جهت حائز اهميت است كه تمامي نظريه هاي دوره هراس تا دوره روشنگري را شامل مي شود. در قرن هجدهم ميلادي، با ظهور درايدن6 نظريه درباره شعر از جنبه تعليمي به سوي لذت حاصل از شعر گرايش پيدا كرد. اين جهش بزرگ را مي توان نوعي انتقال تمركز از مخاطب به آفريننده اثر تلقي كرد؛ كه گذاري از مرحله كلاسيسيسم7 به رمانتيسيسم8 نيز بود. كولريج9 كه برجسته ترين نماينده اين گرايش بود، نقطه مورد اهميت را در شعر از تعليم به بيان10 تغيير داد. و بدين گونه لذت جايگزين مفيد بودن شد. از اين منظر، تمايز بين شعر و نوشته به هيچ روي در عناصر زباني به كار برده شده نبود؛ كه آنچه اين دو را متمايز مي كرد، تفاوت در شيوه تركيب عناصر بود. در عين حال، در نظر من، اين نوع قضاوت نيز بدليل عدم تشخيص مرزي دقيق براي شعر و نوشتار داراي ضعف مي باشد